ناگفته نماند که بازاریابی دیجیتال در کنیا در حال چرخش است. هر مارک از تام ، دیک و هری رسما در گروه باند دیجیتال قرار دارد ، مشتاقانه از غنایم وعده خسته کننده بازاریابی دیجیتال در کنیا بهره می برد - امکان دستیابی به چشم انداز مناسب یا مشتری در زمان مناسب با پیشنهاد مناسب در کسری هزینه استفاده از کانالهای بازاریابی سنتی. هر مارک در بازی بازاریابی دیجیتال می خواهد. درست است، واقعی. داستان.

با این حال ، از آنجا که هر برند با اشتیاق یک برنامه بازاریابی دیجیتال در کنیا را دنبال می کند ، آنچه بدیهی است این است که در حال حاضر برخی اتفاقات جدی درباره نحوه انجام این کار وجود دارد. در واقع ، بازاریابی دیجیتال نوید یک مقدار کل ارزش دارد و بازده محکمی برای سرمایه گذاری (ROI) به فکر بسیاری از شناختهای بازاریابی کنیا است - اما سؤال چند هزار دلاری که آیا واقعاً به همین خوبی کار می کند؟ پاسخ نه. حداقل. نه هنوز. بنابراین ، 5 دلیل ما برای شکستن بازاریابی دیجیتال در کنیا در اینجا آورده شده است:

بسیاری از وب سایت ها با ایجاد بازپرداخت سرمایه گذاری (ROI) برای مارک های تجاری طراحی نشده اند

متأسفانه ، اکثر وب سایت ها در کنیا برای اجرای برنامه ریزی نشده اند. این دقیقا به چه معنی است؟ بیایید توضیح دهیم از زمان ورود اینترنت به کنیا ، اکثر وب سایت ها به گونه ای طراحی شده اند که بروشورهایی هستند که به سادگی می گویند چه کسی یک تجارت است و چه چیزی ارائه می دهد و چگونه می توانند ارتباط برقرار کنند. هیچ چیز بیشتر هیچ چیز کمتر این روند وب سایت های "فروشگاه بروشور" بدان معنی است که بسیاری از مشاغل تمایل دارند که به این مفهوم عمل کنند که وب سایت های آنها به دلایل انطباق به جای ضرورت با خط پایین ، ضروری به نظر می رسند. این چیزی نیست که منظور وب سایت ها بوده است.

برخی از دلایلی که وب سایت های کم کار نسبتاً اساسی هستند. به عنوان مثال ، گوگل در آوریل 2015 الگوریتم موتور جستجوگر خود را برای نتایج دوستانه موبایل تغییر داد. این بدان معناست که اگر وب سایت شما بهینه سازی شده یا دارای پاسخگویی به موبایل نیست (یعنی طراحی شده برای کار در تعداد بیشماری از اندازه صفحه نمایش) ، Google دید شما را در صفحات نتایج موتور جستجو (SERPS) خود قرار می دهد تا در وب سایت هایی که این معیارها را رعایت می کنند ، جای بگیرد. این امر به ویژه در بازاری مانند کنیا بسیار مهم است که طبق گفته سازمان ارتباطات کنیا بیش از 90٪ کل دسترسی به اینترنت موبایل است. شما ، ریاضیات را انجام دهید.

راه های مهم دیگر که وب سایت ها در کنیا در حال کم کاری هستند این است که فاقد قابلیت های ارزش افزوده برای مفیدتر شدن آنها هستند. مثالها شامل اجرای سبد خرید و معاملات تجارت الکترونیکی است تا مشاغل بتوانند بصورت آنلاین از طریق کارتهای اعتباری یا پول موبایل بفروشند. همچنین ، وب سایت ها به طور فزاینده ای دارای اتوماسیون بازاریابی هستند که به مشاغل این امکان را می دهد تا بازدید کنندگان وب سایت خود را بهتر بشناسند و به تدریج آنها را از طریق قیف فروش که منجر به تبدیل فروش می شود ، پرورش دهند. از آنجا که این یک روش استاندارد در بازارهای پیشرفته تر بازاریابی دیجیتال است ، این فقط در کنیا اتفاق می افتد. در واقع ، ما راه طولانی داریم.

رسانه های اجتماعی به نظر می رسد پایان همه در حالی که مارک ها دسترسی مستقیم به انجمن های خود ندارند

نکته ای که ما متوجه شدیم این است که رسانه های اجتماعی در کنیا بسیار محبوب هستند. در واقع ، فیس بوک نزدیک به 5 میلیون کاربر در کنیا دارد که آنها را به عنوان سکوی پیشرو در رسانه های اجتماعی در این کشور قرار می دهد. با این حال ، به همین دلیل ، به نظر می رسد که اکثر آژانس های تبلیغاتی و رهبری بازاریابی مشتریان آنها تصمیم گرفته اند رسانه های اجتماعی را به کانال اصلی بازاریابی دیجیتال تبدیل کنند. این همه چیز خوب و شاداب است تا وقتی که به چاپ خوب نگاه کنید.

در حالی که ما تصدیق می کنیم که حضور در رسانه های اجتماعی برای بازاریابی دیجیتال کاملاً ضروری است ، ما موافق نیستیم که رسانه های اجتماعی پاناسرا برای همه بیماریهای بازاریابی دیجیتال است. دلیل این امر این است که طی چند سال گذشته بسیاری از سیستم عامل های رسانه های اجتماعی که برندها را ترغیب به ساختن اجتماعات خود در آنجا کرده اند ، اکنون آنها را ملزم به خرید تبلیغات دیجیتالی به صورت ارتباطی برای برقراری ارتباط با جوامع خود می دانند! چقدر مسخره است! این اغلب به عنوان بزرگترین "طعمه و سوئیچ" که تاکنون در رسانه های دیجیتال پخش شده است ، توصیف می شود. طعنه این است که مارک ها همچنان به دنبال این اسکریپت به ضرر خودشان هستند.

با پیشروی ، مارک ها فقط برای اجاره دادن مخاطبان باید سرمایه گذاری در رسانه های دیجیتال را متوقف کنند و در عوض بر ساخت سکوهای دیجیتالی خود تمرکز کنند تا آنها واقعاً صاحب مخاطبان خود باشند. این روند جهانی است که مارک ها متوجه می شوند که با ارتباط با آنها از طریق هزاران رسانه دیجیتالی فراتر از رسانه های اجتماعی ، می توانند تعامل به مراتب قوی تری با ذینفعان خود داشته باشند. در مجله بازاریابی دیجیتال ، این اغلب به "بازاریابی محتوا" گفته می شود که در نکته بعدی که در این مورد داریم بررسی خواهیم کرد.

برندها در تولید محتوا که در واقع "مقدس مقدس" از بازاریابی دیجیتال است ، سرمایه گذاری نمی کنند

برندها از هر نظر با مصرف کنندگان ارتباط برقرار می کنند. این مارک ها برای آگاهی و سرگرمی کسانی است که در اخلاق خود سرمایه گذاری می کنند که در نهایت تنها چیزی است که واقعا برندها را از هم جدا می کند - فقط از اپل بپرسید. برندها توانایی ساختن قبیله ای از هواداران سرسخت را با انواع و اقسام ابزار و روشها دارند. به همین دلیل است که چنان شوک آور است که اکثر مارک های کنیا نتوانسته اند در ایجاد محتوای دیجیتالی جذاب که فراتر از رویه سنتی فشارهای تبلیغاتی است سرمایه گذاری کنند.

اگر در مورد آن فکر کنید ، دیجیتال چیست؟ وقتی Google را جستجو می کنید برای هر چیزی که به دنبال آن هستید؟ وقتی با رسانه های اجتماعی درگیر می شوید با چه کسی درگیر هستید؟ وقتی YouTube را تماشا می کنید ، چه چیزی را تماشا می کنید؟ محتوای آن ، محتوا ، محتوا! بنابراین ، به نظر می رسد که چرا بیشتر مارک های کنیا اعتقاد دارند که تنها محتوایی که ایجاد می کنند چیزی است که از طریق کمپین های دیجیتالی سوق می دهند؟ مصرف کنندگان می خواهند از طریق محتوایی که با آنها طنین انداز می شود ، آگاه و سرگرم شوند و به داستان برند مربوط باشند. این نوع داستان پردازی اغلب به بازاریابی محتوا گفته می شود.

بازاریابی محتوا شامل ایجاد محتوا برای رسانه های دیجیتالی و سنتی است که سهامداران برند در واقع مفید می دانند ، با این هدف که در نهایت تجاری سازی این تعامل ها از طریق ارائه پیشنهادهای متناسب با موضوع انجام شود. خودشه. بنابراین ، برای پیشروی ، مارک های کنیا باید در ایجاد محتوای دیجیتالی قانع کننده و معنی دار که به طور آزادانه در کانالهای دیجیتال بی شمار خود پخش می شوند ، با تأکید بر اینکه فقط تبلیغ برند نیست ، بلکه جنبه هایی مانند رهبری فکر ، آموزش ، سرگرمی و غیره را نیز سرمایه گذاری کنند.