نوشته شده توسط : worldmarketing

نیمه دیگر این الگوی جدید بازاریابی بازاریابی مبتنی بر تجربه است که بر تعامل ، اتصال و خلاقیت تأکید دارد. با استفاده از این رویکرد ، شرکت ها با مشتریان خود وقت می گذرانند ، دائماً بر رقبای خود نظارت می کنند و یک سیستم تجزیه و تحلیل بازخورد ایجاد می کنند که این اطلاعات در مورد بازار و رقابت را به هوشمندی مهم محصول جدید تبدیل می کند. در عین حال ، این شرکت ها هم فناوری خود را برای ارزیابی ارز آن ارزیابی می کنند و هم برای ایجاد سیستم ها و راه حل های سودمند با یکدیگر با شرکت های دیگر همکاری می کنند. این برخوردهای نزدیک - با مشتریان ، رقبا و فناوری های داخلی و خارجی - این تجربه را به شرکت ها می دهد که برای سرمایه گذاری در توسعه بازار و انجام ریسک های هوشمندانه و محاسبه شده به سرمایه گذاری نیاز دارند.

در زمان انفجار انتخاب و تغییر غیرقابل پیش بینی ، جواب بازاریابی - بازاریابی جدید - است. با انتخاب بسیار زیاد برای مشتریان ، شرکت ها با پایان وفاداری روبرو می شوند. برای مقابله با این تهدید ، آنها می توانند افراد فروش و بازاریابی را اضافه کنند ، منابع پرهزینه را به عنوان راهی برای حفظ مشتریان پرتاب کنند. اما راه حل واقعی ، بازاریابی بیشتر نیست بلکه بازاریابی بهتر است. و این به معنای بازاریابی است که راهی برای ادغام مشتری در شرکت ، ایجاد و تداوم ارتباط بین شرکت و مشتری پیدا می کند.

بازاریاب باید یکپارچه کننده باشد ، هم در داخل - توانایی فناوری را با نیازهای بازار تلفیق می کند - و هم در خارج - مشتری را به عنوان یک شرکت کننده در توسعه و انطباق کالاها و خدمات وارد شرکت می کند. این یک تغییر اساسی در نقش و هدف بازاریابی است: از دستکاری مشتری تا دخالت مشتری واقعی. از گفتن و فروش تا برقراری ارتباط و اشتراک دانش. از آخرین عملکرد به قهرمان اعتبار شرکت.

بازی یکپارچه ساز نیاز به بازاریاب دارد که اعتبار را فرمان دهد. در بازاري كه با تغيير سريع و گزينه بالقوه فلج كننده مشخص مي شود ، اعتبار به ارزش پايدار شركت تبديل مي شود. ویژگی مدیریت آن ، قدرت مالی آن ، کیفیت نوآوری های آن ، جذابیت ارجاع مشتری ، توانایی اتحاد - این معیارهای اعتبار شرکت است. اینها اقداماتی است که به نوبه خود ، مستقیماً بر ظرفیت آن در جذب افراد با کیفیت ، ایجاد ایده های جدید و ایجاد روابط با کیفیت تأثیر می گذارد.
روابط اصلی ، اساس انتخاب مشتری و سازگاری شرکت است. بالاخره مارک موفق چیست اما رابطه خاصی ندارد؟ و چه کسی بهتر از افراد بازاریابی یک شرکت برای ایجاد ، حفظ و تفسیر روابط بین شرکت ، تأمین کنندگان و مشتریان آن است؟ به همین دلیل است که همزمان با تغییر تقاضاها از شرکت ، کنترل هزینه ها به سمت رقابت با محصولات به سمت خدمت به مشتریان سوق پیدا کرده است ، مرکز ثقل شرکت از امور مالی به مهندسی - و اکنون به بازاریابی تغییر یافته است. در دهه 1990 ، بازاریابی سود بیشتری نسبت به فروش خواهد داشت. این شیوه تجارت شرکت را تعریف خواهد کرد.

مفهوم قدیمی بازاریابی با تماس تلفنی آیینی مدیر عامل شرکت با مدیر شرکتی که گفت: "یک شخص خوب بازاریابی برای یافتن فعالیت بازاریابی من پیدا کنید!" آنچه مدیرعامل می خواست ، البته کسی بود که می توانست مجموعه ای گسسته از توابع کتاب درسی را که عموماً با بازاریابی از طریق کارخانه مرتبط هستند ، به عهده گیرد. آن شخص بلافاصله به خیابان مادیسون می رود تا یک آژانس تبلیغاتی استخدام کند ، تبلیغات تبلیغاتی را تغییر دهد ، آرم شرکت را دوباره طراحی کند ، بروشورها را دوباره انجام دهد ، نیروهای فروش را آموزش دهد ، یک شرکت روابط عمومی با قدرت بالا را حفظ کند و یا تغییر دهد و یا در غیر این صورت تصویر شرکت را تغییر مکان دهد. .





:: بازدید از این مطلب : 67
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 29 شهريور 1399 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: